یه مسافر
یه آسمون
یه شهر دورُ بی نشون
یه چشم به راه
یه آرزو
یه چشم پر از اشک او
ای خدای اسمون
برس به داد غریبه
دلش پُر از حرفُ هنوز،
کسی صداشُ نشنیده
یه دل دارم،
یه عالمه، حرف از گلم تو دِلمه
چی بگم از کجا بگم؟؟؟
دنیام همش پُر از غمه
قرار نبود تنها بری
تنهایی رَسم عشق نبود
زندگیه بدون عشق،
کار هیچ عاشقی نبود
با من نموندی اما،
من تو رُ می پرستم
منتظر اون روزم...
بیای بگیری دستم
یه قاصدک
یه پنجره
یه منتظر پشت درِِ
یه شاعرُ یه سرنوشت
که قصه ی دلُ نوشت
ببین کیه به زیر پات،
افتاده لبخند میزنه...
سازش شکسته اما،
بازم واسََت نِِی میزنه
این روزا بختُ اقبال،
کاری با من نداره
ابر سیاه غصه،
رو سر من میباره